ღ✿دنیای کوچک من✿ღ


 سلام این وب تقریبا زندگی منه  شاید بپرسید چرا تقریبا چون همه شو نمیتونم بگم  ولی نظر بدید و بگید که چه قسمتی از زندگیمو بنویسم بهترین وبدترین قسمت زندگیم و......... راستی اینجا توهین به من و زندگی من ممنوعه

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: جمعه 22 مهر 1398برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سلام دوستان عزیزم

من از لوکس بلاگ میرم

این هم ادرس جدید وبم

loxlox80.blogfa.com

خوشحال میشم به وب جدیدم بیاید

وب جدیدم رو با عنوانش بلینکید

بعد بهم خبر بدید با چه عنوانی بلینکمتون

هر کی نیاد با من طرفه

بای بای

 

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: سه شنبه 10 مرداد 1398برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

____●
______●___________████____████
_______●_________██████_██████
________●________████████████� ��
__________●_______███████████
_████____████____███████� �
██████_██████_____████� �
█████████████_______██
_███████████_________█
___████████__●_______●
______█████____●______●
________██_______●_____●
__________█________●____●
: : : : : :★*☆♡*. ★*☆♡*
(..')/♥ ♥('..)
.\♥/. = .\█/.
_| |_ ♥ _| |_
________♥╗╔╗═ ♫╔
╗╔╦╦╦═♫║║╝╔ ╗╚
╣╔║║║║╣╚♫╗╚╝╔
╝═╩♫╩═╩═╚╝♫═╚

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بين گفتگوي آبي
توي لحظه هاي نابي
كه من و تو
روي موج پاك احساس
مي نشستيم
مثل شبنم روي گلبرگ گل ياس
مثل دانه هاي الماس
از لبانت بوسه مي ريخت
لحظه ها با عطر عاشقي مي آميخت

بين گفتگوي آبي
توي لحظه هاي نابي
كه تمام عشق دنيا
از سر انگشت پر التهاب تو
جوانه مي زد
چشمهايت ساز عاشقانه ميزد

بين گفتگوي آبي
توي لحظه هاي نابي
زير باران ترانه
در ميان حرف هاي عاشقانه
بوي عطر نفس تو
كه هوا را تازه مي كرد
در دل من شوق بي اندازه مي كرد

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

اي هميشه جاودانم
عشق هميشه جوانم
من نمي دانم چرا چشم تو مخمور و مستم مي كند
من نمي دانم چرا در حضورت رنگم از رخ مي پرد
و چرا دستت ز دستم حال سردي مي برد
اي هميشه جاودانم
عشق هميشه جوانم
تو چه هستي؟ تو كه ئي؟
آيا تو خورشيدي كه پيشت ذره ذره آب مي گردم
آه تو گرمي چو خورشيد
من چو يخ همواره سردم
تو نشان زنده بودن هستي
گرم و شيرين!
من چو مرده سرد و سنگين!
من حضوري تلخ دارم همچو مرگ
سرد و سخت همچون تگرگ
آه! روحي تازه ده اين مرده را
جان من را گرم كن
سنگ روحم ذوب گردان نرم كن
تا ابد باش كنارم اي بهارم

نظر بگذارید لطفا

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

براي من بنويس!
چه كسي ياس نگاهت را چيد
چه كسي بند دلت را دزديد
اين اواخر نامه هايت بوي غربت دارند
باز مي بوسمشان
باز مي خوانم و اشك هاي من مي بارند
نامه هايت بوي غربت دارند
براي من بنويس
نامه از بارش چشمانم خيس
خاطراتت شيرين
چشمهايت غمگين
و نگاهت سنگين
دل تو اسير چشم ديگريست
براي من بنويس
كه خداي دل معصومت كيست؟

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مهربان باش گلم!
كه اگر زخم تو بر دل افتد
كوچ خواهم كرد تا آن دورها
و اگر كوچ كنم
چه كسي دست محبت به سرت خواهد برد؟
چه كسي؟
چه كسي از غم يك دم دوري
سالها خواهد مرد
مهربان باش گلم!
من اگر كوچ كنم
چه كسي هر روز صبح
شمعداني ها را
عشق خواهد بخشيد
و تو ديگر ز كجا خواهي يافت
دختري كه با خدا مي رقصيد
كوچ من يك كوچ از يك كوچه نيست
كوچ من با مرگ ياس
كوچ من با مرگ مريم ها يكي ست ...

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

به سه چیز تکیه نکن

 

غرور، دروغ و عشق

 

آدم با غرور می تازد

 

با دروغ می بازد

 و با عشق می میرد

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

اگر تنهاترين تنها شوم باز خدا هست

 او جانشين همه نداشتنهاست

 نفرين ها و آفرين ها بی ثمر است

 اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند

 و از آسمان هول و کينه بر سرم بارد

 تو مهربان جاودان آسيب نا پذير من هستی

 ای پناهگاه ابدی

 تو می توانی جانشين همه بی پناهی ها شوی

 

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دکتر علی شريعتی انسان‌ها را به چهار دسته تقسيم کرده است:

١ـ آناني که وقتی هستند، هستند و وقتی که نيستند هم نيستند.

عمده آدم‌ها حضورشان مبتنی به فيزيک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم مي‌شوند. بنابراين اينان تنها هويت جسمی دارند.

 

٢ـ آنانی که وقتی هستند، نيستند و وقتی که نيستند هم نيستند.

مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هويت‌شان را به ازای چيزی فانی واگذاشته‌اند. بی‌شخصيت‌اند و بی‌اعتبار. هرگز به چشم نمی‌آيند. مرده و زنده‌‌شان يکی است.

 

٣ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نيستند هم هستند.

آدم‌های معتبر و با شخصيت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثيرشان را می‌گذارند. کسانی که همواره به خاطر ما می‌مانند. دوستشان داريم و برايشان ارزش و احترام قائليم.

 

٤ـ آنانی که وقتی هستند، نيستند و وقتی که نيستند هستند.

شگفت‌انگيز‌ترين آدم‌ها.

در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه‌اند که ما نمي‌توانيم حضورشان را دريابيم. اما وقتی که از پيش ما مي‌روند نرم نرم آهسته آهسته درک مي‌کنيم، باز مي‌شناسيم، می فهميم که آنان چه بودند. چه می‌گفتند و چه می‌خواستند. ما هميشه عاشق اين آدم‌ها هستيم. هزار حرف داريم برايشان. اما وقتی در برابرشان قرار می‌گيريم قفل بر زبانمان مي‌زنند. اختيار از ما سلب مي‌شود. سکوت می‌کنيم و غرقه در حضور آنان مست می‌شويم و درست در زماني که می‌روند يادمان می‌آيد که چه حرف‌ها داشتيم و نگفتيم. شايد تعداد اين‌ها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.

نظررررررررررررررر نظررررررررر!!!!!@#

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

و ناگهان ديدم در کنار فرعون ها و قارون ها که به بردگيمان

 مي خريدند و به بيگاريمان مي کشيدند، ديگراني نيز به نام

 جانشينان پيامبران سرکشيدند، روحانيان رسمي.

آري اين چنين بود برادر - دکتر علي شريعتي

((نظر فراموش نشه))

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

گفتا که می بوسم تو را ، گفتم تمنا می کنم
گفتا اگر بیند کسی ، گفتم که حاشا می کنم
گفتا ز بخت بد اگر ، ناگه رقیب آید ز در
گفتم که با افسونگری ، او را ز سر وا می کنم
گفتا که تلخی های می گر نا گوار افتد مرا
گفتم که با نوش لبم ، آنرا گوارا می کنم
گفتا چه می بینی بگو ، در چشم چون آیینه ام
گفتم که من خود را در آن عریان تماشا می کنم
گفتا که از بی طاقتی دل قصد یغما می کند
گفتم که با یغما گران باری مدارا می کنم
گفتا که پیوند تو را با نقد هستی می خرم
گفتم که ارزانتر از این من با تو سودا می کنم
گفتا اگر از کوی خود روزی تو را گفتم برو

گفتم که صد سال دگر امروز و فردا می کنم
سیمین بهبهانی

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

خوبرويان جفا پيشه وفا نيز كنند

به کسان درد فرستند و دوا نیز کنند
پادشاهان ملاحت چو به نخجیر روند
صید را پای ببندند و رها نیز کنند
گر کند میل به خوبان دل من عیب مکن
کاین گناهیست که در شهر شما نیز کنند
بوسه ای زان دهن تنگ بده یا بفروش
کاین متاعیست که بخشند و بها نیز کنند
گر رود نام من اندر دهنت نیست عجت
پادشاهان به غلط یاد گدا نیز کنند

شیخ سعدی


نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مدامم مست میدارد، نسـیم جعد گیسویت
خرابم میکند هردم، فریب چـشم جادویت
اگـر خـواهی که جاویـدان جهان یکسر بـیارائی
صبا را گـو که بـردارد زمـانی بـرقـع از رویت
و گـر رسم فـنا خواهی که از عـالـم بر انـدازی
بر افشان تا فـرو ریزد هـزاران جان ز هر مویت
مـن و بـاد صبا مسکین دو سرگـردان بی حاصل
من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت
(حافظ)

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سلامممم سلاممم

همه خوبید ؟؟

امروز اومدم درباره ی سایتی که یه مسابقه وبلاگنویسی داره گفتمان کنیم

 ادرسش اینه      http://www.bumf.ir

برید اونجا ثبت نام کنید مهلتش تا 15 اسفند هست شاید ما یکی از برنده هاش باشید

راستی نظراتون به من بگید میخوام چند تا آپ خوشمل بزارم پس نفری 10 تا نظر بزاارید تا منم براتون 10 تا نظر بزارم

بای بای

 

 

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نام خدا : غم

نام پدر : رنج

نام مادر:فرشته سکوت

تاریخ تولد :دوران غم

شماره شناسنامه :نامفهوم

محل تولد: دنیای فراموش شده

شغل:آوارگی

جرم:به دنیا آمدن

مدت حکومت:حبس ابد

نام پدر بزرگ:درویش تنها

نام مادربزرگ:سلطان غم

آدرس:غمستان-میدان تنهایی-چهارراه رنج_خیابان بدبختی-کوچه غربت+پلاک ناباوری

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

آدم برفی

تو رو ساختم با اون برفی, آدم برفی

تو اون شب اومدی دنیا,آدم برفی


شبی که عمرش از هرشب دراز تر بود

به اون شب ما میگیم یلدا,آدم برفی


یه جورایی من و تو عین هم هستیم

تو ام تنها,منم تنها, آدم برفی


من عاشق بودم و خواستم پناهم شی

تو ام عاشق بودیاما,آدم برفی


همه انگارپی اونن که کم دارن

تو بودی عاشق گرما,آدم برفی


تو گفتی که براش میمیری ومردی

آره مردی همون فردا,آدم برفی


تو آفتاب و میخواستی تا در آمد اون

واسش مردی,چقد زیبا,آدم برفی


نمی ساختم تو رو ای کاش واسه بازی

تو یه پروانه ای حالا , آدم برفی


من با اجازت مینویسم که

تو رو حت رفته به دریا, آدم برفی


تو روحت هر سحر خورشیدو میبینه و

میبینیش , آدم برفی


ببخشید تو رو واسه بازی ساختم

قرار ما شب یلدا,آدم برفی


شعر از:(مریم حیدر زاده با اندکی تغییر)

 

 

 

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عروسی روفتن دخترها


دو، سه هفته قبل از عروسی، دغدغه ی خاطرش اینه که : من چی بپوشم؟!


توی این مدت هر روز یا دو روز یه بار " پرو" لباس داره...

اون دامن رو با این تاپ ست می کنه، یا اون شلوار رو با اون شال!!

ممکنه به نتایجی برسه یا نرسه! آخر سر هم می ره لباس می خره!!

بعد از اینکه لباس مورد نظر رو انتخاب کرد...حالا متناسب رنگ لباس، رنگ آرایش صورتش و تعیین می کنه...
 
اگر هم توی این مدت قبل از مهمونی، چیزی از لوازم آرایش مثل لاک و سایه و...که رنگهاشو نداره رو تهیه می کنه...

حتی مدل مویی که اون روز می خواد داشته باشه رو تعیین می کنه...مثلا ممکنه " شینیون" کنه یا مدل دار سشوار بکشه...!

البته سعی می کنه با رژیم غذایی سفت و سخت تناسب اندامشم حفظ بکنه...

 


ادامه مطلب
نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

با خود فکر می کردم تحقق رویاهایم غیر ممکن است، اما خدا گفت:

 

«هر چیزی ممکن است.»

گم شده بودم،گیج بودم،فکر می کردم هیچ وقت جوابی پیدا نخواهم کرد. اما خدا گفت:

 

«من هدایتت خواهم کرد.»

خود را باختم، فکر کردم نمی توانم،ا ز عهدش برنمی آیم.اما خدا گفت:

 

«تو از عهده ی هر کاری برمی آیی.»

غمگین بودم احساس کردم زیر کوهی از ناامیدی گیر افتادم،اما خدا گفت:

 

«غمهایت را روی شانه های من بریز.»

 

فکر می کردم نمی توانم ، من آنقدر باهوش نیستم. اما خدا گفت:

«من به تو خرد لازم را می دهم.»


بار گناهانم رنجم می داد برای کارهای بدی که کرده بودم از خود عصبانی بودم اما خدا گفت:

«من تو را می بخشم.»

 

از خودم بدم می آمد فکر می کردم هیچ کس مرا دوست ندارد،اما خدا گفت:

«من به تو عشق می ورزم.»

 

گریه می کردم زیرا تنها بودم اما خدا گفت:

«من همیشه با تو هستم.»

 

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

     قبل ازدواج!

                                                                  .....

                                                                 .......

                                                            ................

                                                             بعد از ازدواج

زنهاي بيچاره

 

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀



 

سلام دوست جونيا خوبيد خوشيد سرحاليد دلم ميخواد وبم يه كم متنوع بشه واسه همين ميخوام روي

 

 

صندلي داغ بشينم منتظر سوالاتون هستم

 

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

سلام دوستاي خوب ومهربون خودم لطفا جاخالي رو پر كنيد

اي كاش............وجود نداشت

منتظر نظراتتونم

 

 

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

رابطه ما انسانها با پدر و مادر !!!


تو ۳ سالگی " مامان ، بابا عاشقتونم"

تو ۱۰ سالگی " ولم کنین "

تو ۱۶ سالگی" مامان و بابا همیشه  میرن رو اعصابم"

تو ۱۸ سالگی" باید از این خونه بزنم بیرون"

تو ۲۵ سالگی "  حق با شما بود"

تو ۳۰ سالگی "میخوام برم خونه پدر و مادرم "

تو ۵۰ سالگی " نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم"

تو ۷۰  سالگی " من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن  ...
ولی من که همیشه همون حس سه سالگی رودارم

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

Շատ մի սիրիր ատել կա , շատ մի ատիր սիրել կա

Shat mi sirir adel ka , shat mi adir sirel ka

بیش از حد عاشق نباش زیرا تنفر هست ، بیش از حد متنفر نباش زیرا عشق هست


 

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: یک شنبه 13 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سلام بچه ها تو فکرم که این وبلاگموحذف کنم آخه خیلی وقته کسی بهم سر نزده

شاید از مطالب هام  خوشتون نمی یاد

لطفا نظرات واقعی تون رو برام بزارید حتی اگر انتقاد باشه ..خوشحال می شم

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: یک شنبه 13 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

اگر به راستی خواستن توانستن بود محال نبود وصال! و عاشقان که همیشه خواهانند همیشه می توانستند تنها نباشند.........دکتر شریعتی

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: جمعه 20 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

همه انسان ها در شهر خيال خويش اسطوره هايي منحصر به فردند...........دکتر شریعتی

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: جمعه 19 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

هر كس در هنگام شكست ها نشكند پيروز است..........دکتر شریعتی

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: پنج شنبه 19 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

 

 

 

خوشبختی را دیروز به حراج گذاشتند ، ولی حیف که من زاده ی امروزم ، خدایا جهنمت فرداست ، پس چرا امروز می سوزم ؟

 

...

 

نویسنده: ><>✿آیدا✿ ׀ تاریخ: پنج شنبه 19 آبان 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , doniai.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com